مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:18975 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:6

چه كساني در عموميت قدرت خداوند ترديد كردهاند؟

بعضي از فلاسفه و متكلمان مذاهب مختلف در عين اينكه قدرت خداوند را بدون گفتگو قبول دارند، در عموميت آن ـ به خاطر بعضي از اشكالات كه از حل آن عاجز بودهاند ـ ترديد كردهاند و از ميان آنها چند گروه را ميتوان نام برد



1 ـ پيروان مذهب مجوس چنانكه ميدانيم آنها موجودات عالم را به دو گروه «خير» و «شر» تقسيم كرده، براي هر كدام خالقي قائلند. آنها معتقدند خالق خير و خوبيها نميتواند خالق شرّ باشد، و همچنين عكس آن، به همين دليل قائل به دوگانگي مبداء شدهاند خداي نيكيها را «يزدان» و خداي شرور را «اهريمن» ميدانند!



ولي اشتباه بزرگ آنها از اينجا ناشي شده كه از آغاز نميبايست موجودات را به خير و شر تقسيم ميكردند، چرا كه بررسي دقيق نشان ميدهد «شر مطلق» در عالم هستي وجود ندارد، بلكه آنچه را ما «شر» ميناميم گاه جنبة عدمي دارد مانند فقر و جهل كه اولي نداشتن مال و ثروت است و دومي نداشتن علم، و ميدانيم «عدم» چيزي نيست كه خالق و آفريدگار بخواهد.



يا جنبه «نسبي» دارد مانند نيش گزنده حشرات كه نسبت به انسان كه مورد گزش آنها واقع ميشود «شر» است در حالي كه براي خود حشرات يك وسيله دفاعي جهت ادامه حيات محسوب ميشود و «خير» است.



به علاوه بسياري از امور وجودي كه ما آن را شر ميناميم به خاطر ناآگاهي ما از اسرار آن است، لذا با پيشرفت علم و دانش، و پي بردن به اسرار آنها تصديق ميكنيم كه وجود آنها ضرورت دارد، مانند وجود يك سرماي سخت و يخبندان كه سبب از بين رفتن بسياري از آفات نباتي و امثال آن ميشود و يا يك گرماي شديد كه موجب پرورش انواع گياهان و برخاستن بخار آب فراواني از درياها و فراهم شدن مقدمه بارانهاي سودمند ميگردد. بنابراين هنگامي كه عينك «شر بيني» را از ديده برداشتيم و همه جهان را خير دانستيم بساط دوگانه پرستي برچيده ميشود.



2 ـ پيروان مكتب تفويض آنها ميگويند خداوند قدرت بر اعمال ما ندارد، يا به عبارت ديگر افعال انسان از حوزه قدرت او بيرون است، چرا كه اگر غير از اين باشد «جبر» لازم ميآيد، و اگر افعال انسان در حوزه قدرت خدا باشد تضاد حاصل ميشود، زيرا ممكن است خداوند اراده وجود فعلي را كند و بندگان اراده عدم آن را!



اشتباه اين گروه نيز از اينجا ناشي شده كه گمان كردهاند قدرت خدا بر افعال ما در عرض قدرت ما است، و توجه نكردهاند كه اين دو قدرت در طول يكديگر است.



3 ـ جمعي از اهل سنت (پيروان نَظَّام) معتقدند خداوند قادر بر انجام اعمال قبيح نيست، چرا كه افعال قبيح يا از جهل و ناداني سرچشمه ميگيرد، يا به خاطر نيازهاي كاذب است، خداوند كه نه جاهل است و نه محتاج هرگز قدرت بر فعل قبيح ندارد!



اشتباه اين گروه از اينجا سرچشمه گرفته كه «امكان ذاتي» را با «امكان وقوعي» اشتباه كردهاند.



4 ـ جمعي از فلاسفه معنقدند كه ذات پاك خداوند چون از هر نظر واحد است و هيچگونه كثرت و تعدد در او راه ندارد، جز يك مخلوق مجرد بسيار والا كه آن را عقل اول نام نهادهاند از او صادر نميشود، آنها در اين زمينه به قاعده معروف «الواحدُ لا يَصْدُرُ مِنْهُ اِلاّ الواحدُ» [وجودي كه از هر نظر واحد است جز يك معلول از او صادر نميشود] استناد جستهاند.



به اين ترتيب ميگويند تنها مخلوق خداوند همان موجود مجرد اول است، پس از آنجا كه «عقل اول» داراي جهات متعدد است (از يك سو داراي وجود است، و از سوي ديگر داراي ماهيت، از يك سو ذاتاً «ممكن الوجود» است، و از سوي ديگر «واجب الوجود بالعرض»)، به خاطر اين جهات كثرت، معلولات مختلفي از او به وجود آمده، پس منشأ كثرت در عالم هستي كثرتي است كه در عقل اول و مراتب بعد از او حاصل شده است.










پيام قرآن ج 4


حضرت آيت الله مكارم شيرازي و ساير همكاران

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.